خط خطی های دله من تمومی نداره

انگشتم را نخ بسته ام تا به یاد آورم فراموشت کرده ام!

خط خطی های دله من تمومی نداره

انگشتم را نخ بسته ام تا به یاد آورم فراموشت کرده ام!

نقش زاپاس

وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم...

نظرات 8 + ارسال نظر
((++__محمدرضا__++)) پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ http://mrep.blogfa.com

گلم ممنونم ازت که مارو هم از اون بهترین دوستات میدونی...خیلی دوست دارم....امیدوارم همیشه بتونم واست به عنوان یه دوست خوب یا یه داداش خوب وفا دار بمونم .... تا بعد عزیزم

قربونت داداشم...منم دوستت دارم.مرسی از اینکه اومدی پیشم.تا بعد...

فائزه پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:15 ب.ظ http://faezeh10.blogfa.com

خوب کاری کردی اجی توام بهترین دوستمی

فدات عزیزم

میلاد جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ق.ظ http://www.lifemilad.blogfa.com

باشه حتما عزیزم

اینو مطمئن باش که همه ی کسایی که عشقشونو

تنها گذاشتن و رفتن یه روزی برمیگردن و اون موقع دیگه

به نظر من خیلی دیره

من کاملا درکت میکنم چون خودمم ازت چیزی کم ندارم

ولی در کل بیخیال

مرسی داداشم
آره بیخیال ....

ღ♥ღقصه عشقღ♥ღ جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:59 ق.ظ http://www.lifemilad.blogfa.com

من یک ماهی کوچکم که توی قلب شیشه ای دل تو زندگی می کنم، می دونی اگه دلت بشکنه من می میرم؟

ღ♥ღقصه عشقღ♥ღ شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 ق.ظ http://www.lifemilad.blogfa.com

بیا آهنگمو ببین

آدمو دیوونه میکنه

اومدم گوش دادم از صدای مریم حیدرزاده خوشم نمیاد اما شعرش قشنگه...به نظرم واسه وب پسرونه خوب نیست ...

ღ♥ღقصه عشقღ♥ღ شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:49 ق.ظ http://www.lifemilad.blogfa.com

روشنک میگم بیا باهم یه وبلاگ درست کنیم ؟

نظرت چیه ؟

نه بابا کی حوصله رسیدگی داره...

فائزه شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ب.ظ http://faezeh10

سلام روشی جونم تواین شکلکات ماچ نی اخه من همش میخوام ماچت کنم اوماااااااااااااااااااچ

فدات بشه روشنک مرسی آجیه گلم
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوووس

ღ♥ღقصه عشقღ♥ღ سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.lifemilad.blogfa.com

برای ان عاشق بی دل می نویسم که حرمت اشکهایم را ندانست....
برای آن مینویسم که معنای انتظار را ندانست...
چه روزها و شبهایی که به یادش سپری کردم...
برای آن مینویسم که روزی دلش مهربان بود ....
می نویسم تا بداند دل شکستن هنر نیست....
نه دگر نگاهم را برایش هدیه میکنم ، نه دگر دم از فاصله ها میزنم....
و نه دلتنگی ها را فریاد می زنم....
می نویسم شاید نامهربانی هایش را باور کند.........شاید..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد