خط خطی های دله من تمومی نداره

انگشتم را نخ بسته ام تا به یاد آورم فراموشت کرده ام!

خط خطی های دله من تمومی نداره

انگشتم را نخ بسته ام تا به یاد آورم فراموشت کرده ام!

بس کن تورو خدا...

 

 اگه یکی بهم گفت دوست دارم
بغلش میکنم
نازش میکنم
سرشو میزارم روی شونه هام
آروم در گوشش میگم
... بسه دیگه پاشو خیلی خندیدیم
اون مدرسه ای که تو
توش درس خوندی
من مدیرش بودم...!!!

متنفرم ازاین زنها

از زنهائی که به زنها خیانت می کنند متنفرم ...!
همون هایی که با وجود اینکه می دونن تو وجود داری
ولی میان جاتو می گیرن...

نقش زاپاس

وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم...

می ارزد...

دوست دارم یک شبه ، هفتاد سال پیر شوم
در کنار خیابانی بایستم...
تو مرا بی آنکه بشناسی ، از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی...
هفتاد سال پیر شدن یک شبه
به حس گرمی دست های تو
هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی،
می ارزد...

“از سادگی نیست”

 چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری
از سادگی نیست
شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی !!!